در فرهنگ ایرانیان، از دیرباز شأن زائر امام رضا(ع)، عالی و جایگاه وی به دلیل یافتن افتخار عتبهبوسی آن امام همام، رفیع بوده است. هنوز هم در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران، رد و نشانی از مراسمی که برخی آن را «چاوُشخوانی» مینامند، وجود دارد؛ مراسمی که برای زائران بیتالله الحرام، کربلای معلی و نجف اشرف و همچنین زائران امام رضا(ع) برپا میشود؛ خانواده، قوم، خویش و همسایهها به پیشواز زائر بازگشته از سفر میروند یا در مراسم بدرقه او شرکت میکنند؛ یک مداح خوشصدا، اشعاری را در مدح اهلبیت(ع) میخواند که معمولاً در برگیرنده محتوای مناسب با مکان زیارت زائر است. برخی از مورخان، این مراسم خاص و ویژه را که برای تکریم جایگاه زائر ترتیب داده میشود، مربوط به سدههای اخیر میدانند، در حالی که شواهد تاریخی، جز این است و میشود ردپای چنین برنامههای معنویای را دستکم تا هزار سال قبل پی گرفت.
گزارش شیخ صدوق
شیخ صدوق در کتاب ارجمند «عیون اخبارالرضا(ع)» ضمن بیان ارج و قرب زائر حرم رضوی، اشاراتی به برخی مراسم دوران معاصر خودش (یعنی حدود هزار سال پیش) دارد؛ بر پایه گزارش او و البته آنچه درباره سفر زیارتیاش به مشهد آورده است، زائر پیش از عزیمت به مشهد، به دیدار دوستان و آشنایان میرفت و از آنها حلالیت میطلبید؛ البته خداحافظی برای عزیمت به سفر، امری عادی بود، اما معمولاً خویشان و آشنایان پیش از آغاز سفر زیارتی، از زائر التماس دعا داشتند و از وی برای عرض حاجت در حرم مطهر قول میگرفتند. چنانکه رکنالدوله دیلمی در دیدار خداحافظی شیخ صدوق، از وی قول گرفت سلامش را به امام رضا(ع) برساند و حاجاتش را نزد آن حضرت مطرح کند. نمونههای متعددی از چنین رفتارهایی در کتابهای تاریخی دورههای بعد به ویژه از عصر تیموری به این سو قابل مشاهده است. زائر پس از بازگشت نیز باید گزارشی از ارائه عرض حال دوستان و آشنایان به حضرت ثامنالحجج(ع) میداد و آنها را با گفتن این روایت، خوشحال و خرسند میکرد.
گزارش ویژه یک جهانگرد اسپانیایی
یکی از نمونههای جذاب در این زمینه را میتوان در سفرنامه «کلاویخو»، جهانگرد اسپانیایی که در سال ۸۰۷ق / ۷۸۳ش برای دیدار با اُمرای تیموری وارد ایران شد و از شهر مشهد نیز عبور کرد، دید. او درباره وضعیت شهر مشهد و حرمت زائران حرم رضوی مینویسد: «راندیم تا رسیدیم به شهر مشهد یعنی محل شهادت امام رضا که به نام سلطان خراسان مشهور است و آرامگاهش در آنجا قرار دارد ... وی در مسجدی بزرگ و در تابوتی (صندوقی) که در نقره و طلا گرفته شده، مدفون است. مشهد شهر عمده زیارتی همه این حوالی است و سالانه گروه بیشماری به زیارت میآیند. هر زائری که به آنجا رفته باشد چون بازگردد همسایگانش نزد او میآیند و لبه قبای وی را میبوسند، چون دریافتهاند که وی از زیارت چنین محل محترمی بازگشته است. چون به این شهر رسیدیم، ما را برای زیارت این مکان مقدس و آرامگاه بردند. سپس چون در ایران راه میپیمودیم و بر سر زبانها افتاده بود که ما به زیارت مشهد مشرف شده و آن مکان مقدس را دیدهایم، مردم همه میآمدند و لبه قبای ما را بوسه میزدند». گزارش کلاویخو مربوط به حدود ۶۱۸ سال پیش است و اطلاعات عجیب و تکاندهندهای را در بر میگیرد. در این دوره، مذهب شیعه هنوز مذهب رسمی کشور نیست، اما حرمت زائر امام رضا(ع) در اقصی نقاط ایران رعایت میشود و با وی بسان مرد محترمی که از حج برگشته باشد، برخورد میکنند. نکته دیگر، شهرت امام رضا(ع) به «سلطان خراسان» است که خبر از قدمت این لقب میدهد و نشاندهنده این است که اطلاق این عنوان به آن حضرت، مربوط به دوران قدرت گرفتن صفویه در ایران نیست. روایت کلاویخو نشان میدهد تکریم جایگاه زائر در قالب مراسمهای خاص و برگزاری آنها در شهرهای مختلف، ابداً سنتی تازه تأسیس یا مربوط به چند قرن گذشته و ایام رسمی شدن مذهب حقه شیعه در ایران نیست و اجداد ما صرف نظر از هر مذهب اسلامیای که داشتهاند، از دیرباز برای زائران حرم رضوی احترام ویژه قائل بودند و برای تکریم وی، برنامههای خاص تدارک میدیدند. بنابراین، آنچه امروز در شهرها و روستاهای دور و نزدیک در این زمینه میبینید، ریشه در سنتی دستکم هزار ساله دارد که احیای آن میتواند نقش مهمی در توسعه فرهنگ رضوی و اهتمام به فرهنگ زیارت در اقصی نقاط ایران و حتی جهان
داشته باشد.
نظر شما